روی موج جنون

ÿ     توی سد دز آموزش شنا می­دیدیم. آقا مجید هم بود. خیلی خوب شنا می کرد. یکبار ساعت 2 نیمه شب همه را بیدار کردند و ریختند توی آب. آقا مجید توی راه شوخی می­کرد. می­گفت: «جانوری در آب است به نام عبدالمای. شب­ها می آید روی سطح آب. مواظب باشید اگر کسی پایتان یا شکمتان را گرفت بدانید که عبدالمای است.»

می رفت زیر آب. چنگ می­زد به شکم بچه­ها، پاهایشان را می­گرفت

سردار شهید مجید زین الدین در زمره عباد مخلصونی بود که اعتقاد داشت تمام اجرها در گمنامی است از این رو در آخرین مرخصی تمامی آثار خود را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند.مردی که هیچگاه حاضر نشد خود را برادر فرمانده لشکر هفده علی ابن ابیطالب یعنی شهید مهدی زین الدین معرفی کند چرا که این خلاف مرام گمنامی بود.پس از 27 سال از شهادت این شهید بزرگوار به تازگی کتابی در خصوص ایشان منتشر شده که زحمت تدوین آن به عهده بقیه الشهدا جناب سردار حسین کاجی بوده است. این کتاب به تاسی از کلام حضرت امام خامنه ای در پیام تسلیت به مناسبت شهادت شهیدین زین الدین "برادر فداکارش" نامگذاری شده است.خاطره ای از این کتاب:

حسرت به دلمان ماند که برای یکبار هم که شده بگوید من برادر فرمانده لشکرم. توی خونش نبود اینکه بخواهد یک جوری خودش را وصل کند به آقامهدی و به این وسیله گره کار خودش را باز کند یا امتیازی بگیرد. برعکس هر جا کار سنگین بود، کار خطرناک بود اول مجید بود.